English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7734 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
high class communication set U دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
spurious signal U علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speeches U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speech U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
bespoken U قراردادی
based on a contract U قراردادی
defoult U قراردادی
advice code U کد قراردادی
default U قراردادی
defaults U قراردادی
defaulting U قراردادی
arbitrary U قراردادی
bespoke U قراردادی
defaulted U قراردادی
conventional U قراردادی
contractual U قراردادی
contracted U قراردادی
code U نشانه قراردادی
prosign U علامت قراردادی
contracted weaver U بافنده قراردادی
formal charge U بار قراردادی
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
agreed point U نقطه قراردادی
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
unconventional U غیر قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
conventions U ائین قراردادی
convention U ائین قراردادی
arbitrarily U بطور قراردادی
convectional current U جریان قراردادی
conventional current U جریان قراردادی
communication line U خط مخابراتی
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
base symbol U علایم قراردادی مبنا
military symbols U علایم قراردادی نظامی
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
telenet U شبکه مخابراتی
communications channel U کانال مخابراتی
communication network U شبکه مخابراتی
communications link U پیوند مخابراتی
communications processor U پردازنده مخابراتی
communications protocol U پروتکل مخابراتی
communications satellite U ماهوارههای مخابراتی
copied U نگهبان مخابراتی
communications system U سیستم مخابراتی
copy U نگهبان مخابراتی
copying U نگهبان مخابراتی
copies U نگهبان مخابراتی
signal services U خدمات مخابراتی
communication signal U سیگنال مخابراتی
additive U پیوند کد مخابراتی
signal services U قسمتهای مخابراتی
communication cover U پوشش مخابراتی
communication deception U فریب مخابراتی
signal communications U ارتباطات مخابراتی
communication security U تامین مخابراتی
communication link U تسلسل مخابراتی
communication satellite U ماهواره مخابراتی
signal flag U پرچم مخابراتی
signal security U تامین مخابراتی
additives U پیوند کد مخابراتی
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
volume U قدرت دستگاه مخابراتی
signalled U علایم مخابراتی مخابرات
standing signal instructions U دستورات ثابت مخابراتی
communications control unit U واحد کنترل مخابراتی
communications server U سرویس دهنده مخابراتی
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
way station U ایستگاه رله مخابراتی
communication standing instructions U دستورات ثابت مخابراتی
communications software U نرم افزار مخابراتی
communication security U برقراری تامین مخابراتی
selsyn U سیستم سینکرونیزه مخابراتی
ace high U سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
communication relay ship U ناو تقویتی مخابراتی
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
signaled U علایم مخابراتی مخابرات
signal U علایم مخابراتی مخابرات
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
spot net U شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
approved circuit U مدار تصویب شده مخابراتی
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
phase jitter U اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
couriers U ماهواره مخابراتی رله کننده
fire direction net U شبکه مخابراتی هدایت اتش
courier U ماهواره مخابراتی رله کننده
directed net U شبکه توجیه شده مخابراتی
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
lock on U باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
covers U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
simplex circuit U مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
coverings U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
tie line U کانال مخابراتی کرایه داده شده
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
single line U مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
symbolic form U علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
cirvis U دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
terminology U کلمات فنی
contents U کلمات یک نامه
play on words <idiom> U بازی با کلمات
apothegm U کلمات قصار
spate U سیل کلمات
word of mouth U کلمات مصطلح
the f. words U کلمات زیرین
code word U کلمات رمزی
declension U صرف کلمات
terminologies U کلمات فنی
word salad U سالاد کلمات
verbalist U منقد کلمات
addressing U و کلمات افست
shan't U مخفف کلمات not shall
code words U کلمات رمزی
control words U کلمات کنترلی
VIP U مخفف کلمات
VIPs U مخفف کلمات
i ran the words through U ان کلمات را خط زدم
logion U کلمات قصار
ecom U Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
pogo U در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
in so many words U با عین این کلمات
crossword puzzle U جدول کلمات متقاطع
end spell U خاتمه کلمات رمز
Acrimonious words کلمات تلخ و نیشدار
wordage U کلمات واژه بندی
word square U جدول کلمات متقاطع
voder U یک ترکیب کننده کلمات
prowords U کلمات جلوی جملات
phonics U تلفظ وهجاهای کلمات
reserved words U کلمات ذخیره شده
permutation table U جدول کلمات رمز
opposites test U ازمون کلمات متضاد
euphony U خوش اهنگی کلمات
deletes U بریدن کلمات یک متن
padding U کلمات یارکوردهای ساختگی
aphorisms U پند کلمات قصار
deleting U بریدن کلمات یک متن
Recent search history Forum search
2Call sign
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1wife is life life is knife knife kill the life
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1 جمله بسازید . BROOM ---MOON----NOODLE ببخشید با کلمات
2procuring activity
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
0ladders and couplings? در جمله پایین معنی کلمات بنظرتون چی میتونه باشه
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com